مظلومیت 29 اسفند و بدفهمی معنی «ملی شدن» نفت!
تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۸۰۱۳۵
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- تعطیلات تقویمی رسمی ما پنج گونه است: نخست مناسبتهای اسلامی مانند اعیاد قربان و فطر که با دیگر کشورهای اسلامی مشترک است.
دوم: اسلامی – شیعی همچون تاسوعا و عاشورا و اربعین حسینی که بیشتر خاص ماست اگرچه در مواردی با برخی کشورها با مردمان شیعه مشترک است اما در بقیه خاص ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گونۀ سوم سیاسی و مرتبط با انقلاب 57 یا جمهوری اسلامی از این قرار: 22 بهمن، 12 فروردین و 14 و 15 خرداد.
گونۀ چهارم ملی – باستانی و نماد آن همین عید نوروز با تعطیلات رسمی 4 روزه و در عمل 13 روزه شامل 4 روز نوروز و سیزده به در.
گونۀ پنجم هم ملی و آن تنها یک روز است: 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت ایران.
این آخری اما به رغم یگانگی به چهار دلیل مظلوم واقع شده است:
اول به خاطر این که به تعطیلات نوروز الصاق شده و خیلیها تصور می کنند شروع عید است! حال آن که اگر به جای 29 اسفند مثلا 19 اسفند بود این تصور درنمیگرفت. حتی در سال های کبیسه (هر چهار سال یک بار که اسفند 30 روزه است) نیز داستان، همین است.
دوم از این رو که همۀ ما پای سفرۀ نفت نشستهایم حتی همین حالا که نصف درآمد دولت با مالیات تأمین میشود و تحریمهای شدید نفتی ایران را از بخش مهمی از درآمد نفت محروم ساخته بازاین پول نفت است که به بودجه 2400 هزار میلیارد تومانی مجال شکل گیری داده است و فراموشی یا تخفیف و تخریب آن ناشکری است.
وجه سوم سعی در مصادرۀ آن است. 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت به همت و رهبری دکتر محمد مصدق است که البته از حمایت گسترده شخصیت های سیاسی و مذهبی همچون آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی (در آغاز جنبش) برخوردار بود اما در رژیم گذشته در سالهایی شاه اصرار داشت به خود نسبت دهد و در جمهوری اسلامی هم برخی گرایش ها کوشیدهاند نقش مصدق را در آن کمرنگ جلوه دهند و کم مانده بود در کتاب های درسی بنویسند: کاشانی نفت را ملی کرد! (و امان از کتاب های درسی که صدای همه را درآورده و منحصر به تاریخ معاصر و تاریخ ایران نیست و شخصیتی در اندازۀ دکتر انوری گفت: کتابهای درسی زبان فارسی را هم مبتذل کرده).
چهارمین دلیل مظلومیت 29 اسفند اما گزارهای است که در سالهای اخیر باب شده و پیش از انقلاب و در عصر پهلوی و در جمهوری اسلامی تا همین چند سال قبل هم رایج نبود و آن بدفهمی تعبیر «ملی شدن» است چندان که می گویند: «نفت، ملی نشد دولتی شد!»
این در حالی است که مراد از ملی شدن، «خلع ید» است و ناظر بر حاکمیت ملی و با تأکید بر وجه استقلال و هیچ دخلی به دوگانۀ ملی- دولتی و نوع حکومت و گرایش دولت ندارد.
کما این که وقتی از انگلستان در بانک مشترک انگلستان و ایران خلع ید شد به جای آن بانک ملی ایران تشکیل شد و هیچ کس نمیگوید بانک ملی نیست، بانک دولتی است!
یا وقتی از رادیو و تلویزیون ثابت پاسال خلع ید شد عنوان آن به رادیو و تلویزیون ملی ایران تغییر یافت و کسی نگفت چرا نمیگویید رادیو وتلویزیون دولتی. چون صحبت از خلع ید بود.
مراد از ملی شدن بانکها در تابستان 58 هم خلع ید از صاحبان بدهکار و غالبا فراری بانکهای خصوصی و در حفظ حقوق سپرده گذاران بود و از این رو تعجب وجهی ندارد که میگویند چرا دولت بازرگان بانکها را دولتی کرد در حالی که به اقتصاد دولتی باور نداشت. زیرا در واقع خلع ید از مدیران بدهکار بود.
جدای اینها و با همه ریخت و پاشها و لفت و لیسها دولتها هم با پول نفت بودجۀ عمومی را تأمین میکنند و بخش قابل توجهی از بودجۀ سالانه صرف حقوق و مزایای کارکنان دولت میشود و کارمندان هم بخشی از مردماند و از این حیث نیز دوگانۀ ملی - دولتی درست نیست و اگر دولتی مانند دولت ملی مصدق بر سر کار باشد به طریق اولی درست نیست و اتفاقا چون پول نفت در اختیار دولت است باید بر این که دولت منتخب اکثریت باشد بیشتر اصرار ورزیم نه این که دست به خود تخریبی بزنیم و بگوییم ملی نشد، دولتی شد!
بدون پول نفت و طی این 73 سال احداث زیرساختهایی چون نیروگاه، دانشگاه، فرودگاه، بزرگراه و پرداخت هزاران میلیارد تومان یارانۀ مستقیم و غیر مستقیم و حقوق کارمندان و دهها مصرف دیگر چگونه میسسور بود؟ کافی است نگاهی به همسایگان نابرخوردار از پول نفت بیندازیم. همین که دولت فعلی مدعی رشد است جز به مدد افزایش صادرات نفت به چین فراهم آمده است؟
جدای اینها دچار بدفهمی و خود تخریبی نشویم. نفت، ملی شد یعنی حاکیت ملی احیا شد. مثل ملی شدن کانال سوئز در مصر. کانال را که تکه تکه نکردند و به هر مصری قطعهای ندادند! یعنی حاکمیت ملی مصر بر آن احیا شد و درآمد آن مستقیما به مصر تعلق گرفت.
ملی شدن نفت در ایران که الگوی دیگر ملی شدنهای منطقه بوده هم دقیقا به همین معنی است. روز ملی شدن صنعت نفت ایران یعنی روز خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلستان و نام هیأتی که دکتر مصدق به ریاست مهندس بازرگان روانۀ آبادان کرد و او همراه حسین مکی و برخی رجال دیگر به آبادان رفت نیز همین بود: هیأت خلع ید.
(در طرح پیشنهادی نمایندگان مجلس شانزدهم برای ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور هم به وضوح مشخص است مراد آنان از ملی شدن نفت چیست:
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران درتمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود. یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد: محمد مصدق، اللهیار صالح ،ابوالحسن حائری زاده ،علی شایگان و حسین مکی*)
جان کلام را از زبان نیکلا گرجستانی - اقتصاددان و از مقامات ارشد سابق بانک جهانی- بشنویم که به تازگی کتابی دربارۀ میراث مصدق به زبان انگلیسی نوشته و قرار است ترجمۀ فارسی آن هم منتشر شود:
«ملی کردن صنعت نفت تحقق حاکمیت ملی بود و چهرۀ اجرایی مشخصی به آن گفتمان داد و ملی گرایی مصدق را به وضوح در مذاکرات او با انگلستان و بانک جهانی مشاهده می کنیم».
او در این کتاب و به موجب اسناد بانک جهانی ادعای انعطاف نداشتن و کله شقی مصدق به مفهوم نادیده انگاشتن منافع ملی را هم رد میکند.
این ادعا که پول نفت، سوخت ماشین استبداد و انسداد سیاسی و مانع دموکراسی است هم واقع بینانه نیست زیرا پول نفت به رشد طبقۀ متوسط کمک کرده و هر گاه طبقۀ متوسط قوی و فربه شده آرمان دموکراسی در ایران جان گرفته و هر وقت رو به لاغری رفته میل به دموکراسی هم کاستی گرفته است.
ناشکری نکنیم. سری به افغانستان و پاکستان بزنیم و ببینیم بدون نفت چی می شدیم. خیال نکنیم ترکیه میشدیم. قدر این نعمت را بدانیم و روز ملی شدن صنعت نفت را گرامی بداریم. 29 اسفند مبارک!
------------------------------
* متن ساده و همه کس فهم و نگاه ملی و امضاها و انتساب آنان به اکثریت ملت و سرعت تصویب و اجرایی شدن طرح و تعیین دولت برای اجرای شدن قانون هم قابل توجه است. نمایندگان برآمده از انتخابات آزاد طرحی پیشنهاد میدهند و تصویب و به قانون بدل میشود و یکی از همان امضا کنندگان مأمور تشکیل دولت و اجرای قانون میشود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: 10 دلیل در رد ادعای کودتا نبودن 28 مرداد/ واقعا کودتا بودمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: روز ملی شدن صنعت نفت محمد مصدق 29 اسفند ایران و بریتانیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۸۰۱۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجلس آتشبیار معرکه است!
بالاخره تب تند افزایش نرخ ارز، پایین آمد؛ بهطوریکه در هفتهای که گذشت شاهد توقف رشد نرخ بازارهایی مالی مانند ارز، سکه و طلا و حتی کاهشیشدن آن بودیم که میتوان به وجود آمدن چنین شرایطی را ناشی از کاهش تنشهای بینالمللی و تأثیر آن بر فضای اقتصادی ایران دانست.
به گزارش هممیهن، در این وضعیت مجلس نیز به موضوع ارز ورود کرده است و رئیس مجلس برای دولت، ضربالاجل ارائه برنامه ارزی را تعیین کرده است. شاید تلاطمهای بازار ارز در چند وقت اخیر و نگرانی برای رشد قیمتها پای مجلس را دوباره به موضوع ارز باز کرده است، اما هر چه باشد میتوان امیدوار بود که بازار ارز با تدوین یا ارائه هر برنامهای باثبات شود.
محمدباقر قالیباف روز ششم اردیبهشتماه در دومین نشست بررسی مسائل ارزی خطاب به مسئولان اقتصادی دولت گفت که «تا یکشنبه هفته آینده منتظر برنامه مکتوب بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز برای بررسی در صحن علنی مجلس هستیم. در صورت ارائه نشدن این برنامه، کمیسیون و نمایندگان اقتصادی مجلس برنامه خود را ارائه خواهند کرد».
این اظهارات و تعیین ضربالاجل برای بانک مرکزی موید بحرانی بودن وضعیت ارزی است بهطوریکه مجلس حامی دولت انقلابی اکنون به یکی از منتقدان جدی مدیریت ارزی تبدیل شده است.
یکی از این انتقادها به بانک مرکزی و البته وزارت اقتصاد همواره آن بوده است که این دو نهاد از ابتدای دولت سیزدهم تاکنون برنامه خاصی برای کنترل نرخ ارز نداشتهاند؛ نکتهای که قالیباف هم در نشست اخیر در حضور وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی، معاون پارلمانی رئیسجمهور و رئیس کمیسیون ویژه جهش و رونق تولید مطرح کرد و گفت: «همه اختیارهای موجود در قانون دائمی را به رئیس بانک مرکزی دادیم و هر چه ایشان در جلسه سران قوا بیان کردند قبول کردیم، اما شرایط کنونی نشان میدهد که هم رویکرد اقتصادی و هم رویکرد مدیریتی در موضوع ارز دچار اشکال است. بهطور روشن و مشخص امروزه در سیاستهای ارزی از نگاه اقتصادی دچار مشکل هستیم و طرح جامعی برای رویکرد اقتصادی در حوزه ارز وجود ندارد».
محمدرضا فرزین پیش از این گفته بود که سیاست تثبیت بازار ارز را در پیش دارند، اما مشخص نکرد که این سیاست اقتصادی قرار است چگونه پیش برود و او صرفاً به بیان این سخن عجیب اکتفا کرد که «نرخ بازار آزاد ارز را قبول نداریم. این نرخ صرفاً براساس انتظارات تورمی ناشی از اخبار منفی شکل میگیرد و بههیچوجه با واقعیات اقتصاد ما همخوانی ندارد».
سخن او با واکنشهای زیادی روبهرو شد؛ عمده واکنشها حکایت از یک نکته داشت؛ آنکه چطور رئیس بانک مرکزی که متولی مدیریت ارز است از اساس منکر نرخ ارز در بازار میشود، درحالیکه قیمتها بر همان اساس تعیین میشوند و در پی سخن فرزین این پرسش به وجود آمد که آیا رئیس بانک مرکزی که کلاً واقعیت موجودِ این روزهای اقتصاد ایران را انکار میکند و صرفاً از سیاستهای دستوری پیروی میکند، آیا قادر خواهد بود نرخ ارز را کنترل کند؟
البته این سخن عجیب فقط متعلق به فرزین نیست و احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد هم اواخر سال گذشته گفت که «نرخ ارز در بازار آزاد را به رسمیت نمیشناسیم و هدف دولت همان روشهای توافقی است و از همه ابزارها باید در ابن ارتباط استفاده شود».
این دست از سخنان در حالی است که مسئولان اقتصادی دولت هر چندوقت یکبار گزارشهایی از اقدامات خود ارائه میدهند، اما نتیجه مطلوب و ملموسی از آن اقداماتِ مطرحشده دیده نمیشود. همین موضوع در سخنان قالیباف هم به چشم میخورد؛ به نحوی که او با ذکر این احتمال که ممکن است مجلس با دولتیها به نتیجه مشترک نرسند، میگوید: «در نشست قبلی به اندازه کافی گزارش ارائه شد. دوستانِ ما در دولت باید بهطور روشن و شفاف رویکرد رو به جلو برای مدیریت بازار ارز ارائه کنند.
ما دنبال تکرار جلسات نیستیم و جلسه سومی وجود ندارد؛ بنابراین باید در مورد این موضوع به جمعبندی برسیم و نتیجه نهایی را به صحن علنی ارائه کنیم. در این رابطه با توجه به اصرار نمایندگان برای بررسی موضوع در صحن علنی، به صورت مشخص به نمایندگان گفتم اگر به جمعبندی و اتفاق نظر با دولت نرسیم، مجلس خود به جمعبندی روشن میرسد».
این روزها بار دیگر نرخ ارز یکی از مهمترین اختلافات دولت و مجلس شده است؛ هرچند باید گفت که در روزهای اخیر شاهد نزولی شدن نرخ ارز بودیم و به تبع آن، سایر بازارهای مالی نیز روند کاهشی داشتند.
بدون تردید کاهشی شدن این نرخها خواسته همگان است و باید امیدوار بود که دولت و مجلس به هر شیوهی مدیریتی جامع و علمیای برای کنترل بازار ارز دست یابند که خروجی آن ثبات در بازار مالی و حتی سرمایهای باشد.
یحیی آلاسحاق، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و عراق نیز در واکنش به کاهشی شدن قیمت ارز از کاهش قیمت دلار خبر داده است و اعلام کرده «احتمال دارد دلار به دامنه ۵۰هزار تومان برگردد.»
قبول نداشتن نرخ ارز بازار حرفی غیرعلمی استمرتضی افقه، اقتصاددان و استاد دانشگاه، در پاسخ به این پرسش که دولت چرا نمیتواند از پسِ مدیریت نرخ ارز برآید؟ گفت: «همیشه گفتهام و بازهم میگویم که نرخ ارز در ایران بیش از اینکه متأثر از سیاستهای داخلی و بانکی باشد، متأثر از عوامل بیرونی است و کنترل چندانی بر آن وجود ندارد. این موضوع منافاتی با این واقعیت ندارد که در حوزه کنترل نرخ ارز هم کوتاهیهای زیادی از سوی دولت شده است.
به هر حال مادامی که عوامل خارجی مانند جنگ غزه یا تنش با اسرائیل وجود داشته باشد، نرخ ارز میتواند افزایش یابد. رئیس بانک مرکزی خوشحال بود که مدتی نرخ ارز ثابت مانده است، اما همه اقتصاددانها میدانستند که این ثبات موقت است و با اولین تنش خارجی بالا میرود. در داخل هم که سیاستگذاری دولت اقتصادی نیست و بیشتر در پی مسائل حاشیهای است.
در مجموع من تصور نمیکنم بانک مرکزی و حتی همین مجلس که حالا منتقد شده است، بتوانند کاری بیش از آنچه تاکنون دیدهایم انجام دهند و مانند سابق نرخ ارز در ایران متأثر از عوامل خارجی خواهد بود و هر چه به انتخابات آمریکا نزدیک میشویم هم محور نرخ ارز صعودی میشود».
او درباره اینکه دولت در مقطع کنونی چه کاری برای کنترل نرخ ارز از دستش برمیآید، گفت: «بهطور کلی دولت در حوزه اقتصادی از ابتدا ضعیف بوده و حالا هم ضعیف است و تیم اقتصادی دولت تیم قدرتمندی نیست؛ چه مدیران بانک مرکزی و چه مدیران وزارت اقتصاد، اما به هر حال دولت اکنون که میگوید فروش نفت خوبی داریم، یعنی ارز هم در اختیار دارد و میتواند مدیریت کند، اما در حوزه عرضه ارز با احتیاط رفتار میکند و در عرصه تقاضا هم قادر به مدیریت نیست».
این استاد دانشگاه در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه این سخن از سوی وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی که نرخ ارز بازاد آزاد را قبول نداریم، چقدر علمی است؟ بیان کرد: «من واقعاً نمیفهمم این چه حرفی است که دو مسئول عالیرتبه اقتصادی کشور یعنی وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی میزنند. واقعاً قابل فهم نیست، زیرا هیچ مبنای علمی و تخصصی ندارد. در بسیاری از اقلامها ارز آزاد برای واردات استفاده میشود؛ یعنی خود دولت بهتر از هر کسی میداند کشور فقط محدود به همان اقلامی نیست که ارز دولتی دریافت میکنند و بسیاری از کالاها با ارز غیررسمی خریداری میشوند حتی بعضی از اقلام اساسی. حتی میشود گفت ۸۰ درصد از واردات ما با ارز آزاد است و من میگویم این حرف اگر نگوییم بچهگانه است، اما حتماً غیرعلمی است».
افقه درباره جراحی اقتصادی دولت و حذف ارز دولتی از بسیاری از کالاها و آثار این اقدام بر معیشت مردم گفت: «دولت تحت تأثیر یکسری پیشنهادها و مشورتها سومین جراحی اقتصادی را در تاریخ پس از انقلاب انجام داد. دو جراحی دیگر یکی در دولت آقای هاشمیرفسنجانی بود و دیگری در دوره آقای احمدینژاد و سومی هم که در همین دولت کنونی. در هر سه مقطع دولتها تحت عنوان اصلاحات اقتصادی فقط دست به آزادسازی قیمتها زدند که هر سه تجربه با شکست مواجه شد و هزینهاش را مردم دادند و بار فشارش را هم مردم تحمل کردند. واقعیت این است که مشکلات اقتصادی ایران لزوماً ریشه اقتصادی ندارند و دولت باید نگاهش به عرصه بینالمللی را تغییر دهد. ما در ابتدا باید اول به سمت اصلاحات غیراقتصادی حرکت کنیم تا در ادامه نتایجش در اقتصاد هم مشاهده شود تا مردم بیش از این تحت فشار قرار نگیرند».
او ضمن انتقاد به عملکرد اقتصادی مجلس مطرح کرد: «اینکه مجلس میگوید اگر دولت به طرحی نرسد، خودمان طرح میدهیم با یک نکته مهم مواجهه است؛ اینکه اگر دولت طرحی نداشته باشد، مجلس قرار است طرح خود را تبدیل به قانون کند یا خیر؟ اما موضوع این است که مجلسیها فرار رو به جلو میکنند و به نوعی میخواهند چنین القاء کنند که خودشان هیچکاره بودهاند؛ در صورتیکه همین نمایندگان بارها و بارها دولت را تأیید کردهاند و به همین وزرایی که حالا محل نقد قرار گرفتهاند و حتی وزرایی که خود دولت چندی بعد از شروع به کارشان کنار گذاشت، از سوی همین مجلس رأی اعتماد گرفته بودند. همین مجلسیها که اکنون در مقام انتقاد برآمدهاند هم در کنار دولت مسئول نابسامانی موجودند».
مجلس آتشبیار معرکه استکامران ندری، اقتصاددان و استاد دانشگاه، درباره میزان سهم دولت در نابسامانی بازار، گفت: «به دولت در زوایایی میشود انتقاد کرد و حتماً دولت برنامهای اقتصادی بهتر از دولتهای قبل ندارد، اما واقعیت این است که دست دولت هم خیلی باز نیست. من متوجه نمیشوم که چرا باید این نوساناتی که در چند هفته قبل داشتیم را منتسب به دولت کنیم، زیرا بیشتر نوسانات اخیر ریشه در تحولات یا به تعبیر بهتر مناقشات منطقهای و بینالمللی داشته است و در بازار ارز نگرانیهایی را ایجاد کرد و منجر به افزایش نرخ آن شد؛ بنابراین مشکل اصلی در این حوزه به سیاستهای خارجی و روابط کشور با دنیا و نقشی که ما در این بین بازی میکنیم، برمیگردد. البته میشود به بانک مرکزی انتقادهایی را مطرح کرد؛ از جمله اینکه چرا از ابزار بهرههای بانکی بهتر استفاده نمیشود، اما اینکه بگوییم نرخ ارز یکسره متأثر از عملکرد دولت است، حرف دقیقی نیست».
او درباره عملکرد اقتصادی مجلس هم بیان کرد: «انتقادی که اکنون مجلسیها به دولت میکنند، به نظرم وارد نیست. آنها اگر میخواهند کاری بکنند مثلاً میتوانند قانونی وضع کنند که دولت مکلف شود روابطش را با دنیا عادی کند. نه تنها چنین کاری نمیکنند بلکه خود همین نمایندگان مجلس در بزنگاههایی آتشبیار معرکه بودهاند و سعی نکردهاند مشکلی را حل کنند.
موضعگیریهای مجلس چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی گاهی باعث ملتهبشدن اوضاع میشود. وارد مصادیقش نمیشوم، اما مصادیقش کم نیست. فقط به ذکر این نکته توجه کنیم که همین مجلس که حالا منتقد شده است در حوزه داخلی و در عرصه اجتماعی کاملاً فضا را ملتهب میکند و در حوزه خارجی هم باعث میشود التهابات افزایش یابد. مجلس برای رفع مشکلات کار خاصی نکرده که حالا منتقد شده است.
باز هم میگویم که دولت هم باید در معرض نقد قرار بگیرد، اما نقد درست. مجلس به جای اینکه برای رفع مسائل کمک کند سعی میکند آتشبیار معرکه باشد و بر طبل درگیری بکوبد به جای اینکه در صدد ایجاد آرامش باشد؛ چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی».